لال بلاگ

لال بلاگ

وقت خودتونو با خوندن این وبلاگ تلف نکنین.
لال بلاگ

لال بلاگ

وقت خودتونو با خوندن این وبلاگ تلف نکنین.

مانا آقایی

 

مانا آقایی

کفش نامه

بند کفشم را مى بندم

همه چیز را فراموش مى کنم

مى روم سرم را به دیوارهاى بلند مى کوبم

و از اتاق هاى کوچک یاد مى گیرم

که فکرهاى بزرگ نکنم

خواهرم براى آینده نامه هاى عاشقانه مى نویسد

مادرم پشت کودکى هایمان آب مى ریزد

من با خودم عهد مى بندم هیچوقت برنگردم

مى روم

درچهارسالگى موى عروسک ها را مى بافم

درهفت سالگى با تخته سیاه آشنا مى شوم

تمام زنگ تفریحم را یک انقلاب مى دزدد

مى روم

به لب هایم مهرسکوت مى زنم

شعارهایم را پشت دندان هایم قفل مى کنم

باد روسرى ام را مى برد

کشف مى کنم زندانى پیراهنم بوده ام

قاره اى به وسعت تنهائى محاصره ام کرده است

مى روم

پدرم ما را به آن سوى آب ها مى رساند و مى میرد

من هنوز "اولدوز و کلاغ ها"¹ مى خوانم

و براى قطارها بلیط بازگشت مى خرم

زندگى با همهء عظمتش

در یک چمدان خلاصه مى شود

مى روم

در ادارهء گذرنامه پلیسى لال

تاریخ آخرین خروجم را

از حافظهء کامپیوتر بیرون مى کشد

چراغ هاى قرمز تعقیبم مى کنند

در آئینهء هتل زنى به من خیره مى شود

که روزى در بخار نفس هایش گم خواهم شد

مى روم

برلن با دیوارهایش روبرویم مى ایستد

مسکو برایم ودکاى ارزان قیمت مى ریزد

لندن مرا به فاحشه خانه هایش دعوت مى کند

کم کم مى فهمم که چرا

از آزادى مجسمه مى سازند

 

مى روم

روزها خیابان ها را جارو مى زنم

شب ها سرنوشت انسان را  

ازتلویزیون دنبال مى کنم

تا مى توانم قرص مى خورم    

امّا چرک دلم خشک نمى شود              

مى روم

قرن بیست و یکم مى آید

دنیا خواب آسمانخراش مى بیند

زمین نگران

به خط هواپیماها چشم مى دوزد.

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد