لال بلاگ

لال بلاگ

وقت خودتونو با خوندن این وبلاگ تلف نکنین.
لال بلاگ

لال بلاگ

وقت خودتونو با خوندن این وبلاگ تلف نکنین.

نانام

 

برگرفته ازhttp://www.hylit.net/ba/more/2185_0_2_0_M

کاری از نانام

ادبیات یعنی آب وقتی آب قطعه!
من مطمئنم که تو سیاست خارجی آمریکا آب هس.
هم از جویس توشه، هم از کافکا
هم از بورخس، هم از کوندرا.
سگ من با دیدن گربه، نه
شنیدن گربه، نه
بو کشیدن گربه
۶ متر از جا می پره و سرعتش از صفر به صد می رسه، شیشه می شکنه، گربه تو خودش می شاشه، من شلاق به دست ظاهر می شم – همه ی اینا تو ده ثانیه اتفاق می افته- CNN داره اخبار می گه
سگمو می زنم. بعد نازش می کنم. بعد خودمو ناز می کنم. CNN رو می بندم. زنم می گه این شعر بود؟ می گم آره. می گه چن تا مرکز داشت، ایجاز نداشت، توضیح می داد، ابهام توش نبود-
و CNN رو دوباره روشن می کنه.

۲.
ترک کردم خودم را. چمدان به دست کنار جاده ( یا خیابان ) ایستاده بودم که ماشینی. رفتیم تا رسیدیم. ایستاده بودم در کناری و تماشا می کردم خودم را. کتابی می خواندم به اسم دام. I said it was all a joke. چمدان را باز کردم و دیدم پاسپورتم. بر گشتم. به خانه که رسیدم هنوز خانه بودم. در را که باز کردم رفته بودم ( دویده ) به دستشویی و در آینه ....
هیچ اثری از من در چهره ام نبود.


۳.
یکم و سه هستم.
بیولوژیک!
کف موزه ای که درش را بسته اند.

۴.
مع ع ع ع ع ع ع ع ع ع ع ع ع ع ع ع ع
مااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
بع ع ع ع ع ع ع ع ع ع ع ع ع ع ع ع ع

خوانش من از این متن می گوید که انسانم ( که یعنی )
والیبال-
قبول نیس!
خورد تو تور، بالاتر!
اینجوری، ها: روت وت دروخ تپوت!
همینجوری. انسانی. مع ع ع ع ع ع ع ع ع ع ع ع ع ع ع ع ع

۵.
قابم بگیر تا عکس شاد بشه.
Garry Cooper- صلات ظهر قشنگتر ازماجرای نیمروزه. یه چیزی توش صدای شمشیر می ده- دو تا شمشیر- سه تا- و بعد یه کلت- بگو Shotgun.
طلاقم بگیر تا زندگی مشترک بشه.
خانم، خواهش می کنم ایرانی بازی در نیارین. چقد حسابگرین، چقد بسته! یه کم بی خیال شین- فقط پوتین سرباز نباشین، یه مدتم بشین دمپایی هیپی.
مرگم بگیر تا.......
نه، این یکی فقط!
دردم بگیر.

۶.
زردشت نور را کشت.
کاشت در. چیزی. تورم چیزی.
تورق هوا در متن آسمان.
جا. اینجا. نقطه و در نهایت نقطه چین.
بازگشت چکه به خویش در H2O.
نقطه چین: فاصله ای پر نشده!
زردشت.
مولانا عشق را کشت.
کاشت در. چیزی. تورم چیزی.
تورق هوا در متن آسمان.
جا. اینجا. نقطه و در نهایت نقطه چین.
مولانا.

گالیله علم را کشت.


دکانی به اسم تاریخ

حرف. 3500 سال. بروی چپ می شود 5000 سال. 5000 سال. هر کلمه یک سال. می کند 5000 کلمه. می کند یک کتاب 500 صفحه ای. می کند 30-35 دلار آمریکا (در New York
Barns & Noble ). با 35 دلار آمریکا می شود تاریخ حرف را خریده و خوانده و 35 دلار می کند دلاری 100 سال و منی که ۲۰ سال است دارم حرف می زنم می کند ۲۰ سنت و پس با من می شود آدامس و آب نبات خرید!

۸.
تصمیم گرفته ام از این به بعد فقط راجع به تخم مرغ شعر بگویم. تصمیم گرفته ام از این به بعد به شعرهایم بگویم تخم مرغ. تصمیم گرفته ام پروتئینم زرد باشد مثل زرده ی تخم مرغ ونه سفید مثل زرده ی تخم. تصمیم گرفته ام در شعرم مهربان باشم – جیک جیک- و به مسائل ساده ی انسانی بپردازم: تخم مرغ. می دانید چند صد میلیون نفر هر صبح تخم مرغ می خورند؟ حتی پدر مرحومم هم هنوز تخم مرغ می خورد. در جهنم تخم مرغ مجانیست. در بهشت با حوری می دهند. پدرم آدم خیلی با شرفیست. به گمانم در جهنم باشد. درسته پدر؟
تخم مرغ. مسائل ساده ی انسانی. ادبیات ساده ی انسانی. تخم مرغ. برابری مطلق. عدالت اجتماعی. هم بوش تخم مرغ می خورد، هم بن لادن. هم من می خورم هم رئیس Microsoft .
تخم مرغ همه را پاک می کند. تخم مرغ همه را شعر می کند. تخم مرغ.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد